آویساآویسا، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 28 روز سن داره

آویسا کوچولو

شمارش معکوس چهارسالگی

سلام دوستای گلم. خوبین؟ عید غدیر رو با یک روز تاخیر به شما تبریک میگم. دیروز که عید بود صبح همین که بیدار شدم پرسیدم: مامان امروز میرم مهد؟ - نه عزیزم نمیری! - چراااااااااااااااااا؟؟ -چون امروز عیده و مهد تعطیله یک ساعت بعدش اومدم میگم : مامان اگه امروز عیده چرا هفت سین درست نکردین و به من عیدی هم ندادین!!؟؟ مامان خنده اش گرفت بابایی مهربونم میخواست بهم پول عیدی بده ولی من نگرفتم و گفتم اسباب بازی عیدی میخوام!!! و امما 11 آبان که ماهگرد تولدم بود من 3 سال و 11 ماهه شدم یعنی فقط یک ماه تا چهارسالگی من مونده و دیگه شمارش معکوس شروع شده! اینم من و کیکی که مامان پخت الته من این کیک هویج و ...
13 آبان 1391

جایزه های من

سلام  یه چیزایی رو مامان یادش رفته بود بنویسه. هفته اول که رفتم مهد یه روز تو مهد برام یه جایزه اومد! خاله بهمون گفته بودن بچه هایی که خوب باشن و حرف گوش کن باشن براشون جایزه میاد تو مهد!! حالا از کجا الله اعلم!! مامان میگه شاید فرشته ها که کارهای خوب بچه ها رو میبینن براشون میارن! خلاصه واسه منم جایزه اومد اونم یه ساعت مچی که همیشه آرزوشو داشتم با همون رنگ دلخواهم یعنی صورتی پررنگ!  عجب فرشته های با هوشی هستن ها!!!  اینم عکس من و ساعتم که  صبح قبل از مهد گرفته شد.   چون خیلی خیلی دوستان به...
9 آبان 1391

من و روزهایم

سلام دوست جونای خوبم. ممنون از همکاری برای فراخوان لینکوندنی!  ولی حالا که انقدر زیاد لینک کردیم حتما بهمون سر بزنین تا کامنت ها هم سیاد باشه هاااااا. روز ها دارن تند و تند میگذرن. از شنبه تا چهارشنبه صبح ساعت 8 و ربع عمو اسلامی! (راننده سربیس) میاد دنبالم و منو میبره مهد و ساعت 12 و نیم هم میرسم خونه. کلی شعر حفظ کردم و بازی های جدید یاد گرفتم. یه کوچولو مامان رو از خماری در آوردم و در مورد مهد باهاش حرف زدم. البته مامان دیگه زیاد ازم نمیپرسه فقط هر روز میگه مهد خوش گذشت و منم میگم آره! ولی حالا میدونه صمیمی ترین دوست من توی مهد اسمش سایا...
6 آبان 1391

روز کودک؟؟؟؟ کی؟؟؟ کجا؟؟؟

سلام دوست جونیااا روز کودک اومد و رفت و وبلاگ ما خبری نشد ها!!!! چند بار شده تا حالا وقتی مامان خیلی گرفتاره میگم کاش ما نی نی کوچولو نداشتیم! ولی زود پشیمون میشم! آوش رو فشارش میدم و براش شعر میخونم! همین دیروز واسش خودم: آوش کوچولو وروجک غنچه ناز و کوچک! واسه همین به مامان دعوا نمیکنم که این ماه اصلا ماهگرد تولدم رو یادش نبود!!! و دعوا هم نمیکنم که روز کودک برام آپ نکرد! بزرگواریم دیگه!!! چه کنیم! به جاش توی مهد برامون جشن گرفتن. یا به قول من برامون عید گرفتن! کلی بهم خوش گذشت و به همه بچه ها یه هدیه دادن. من خیلی خوشحال بودم و واسه اینکه مامان رو تو خوشحالیم سهیم کنم کادوم رو اون...
22 مهر 1391

آویسا کاندید بهترین وبلاگ نیمه اول سال 91

سلام دوست جونیای من باز دوباره مسابقه!! قراره بهترین وبلاگ نیمه اول سال 91 با رای خواننده ها انتخاب بشه و ما هم جزو کاندیدها انتخاب شدیم. حدود 3 سال و نیمه که اینجا خاطراتم ثبت میشه و با اطمینان میگم که چراغ اینجا رو شما خواننده های گل و خوبمون با نظرات و دلگرمی هاتون روشن نگه داشتین. اگه به نظرتون وبلاگ ما استحقاق انتخاب شدن رو داره     لطف کنین و بیاین وبلاگ میثمک بهمون رای بدین نظر سنجی از فردا یعنی دوشنبه 10 مهر شروع میشه و تا 48 ساعت ادامه داره. فقط یادتون باشه باید حتما به 3 تا وبلاگ از لیستی که اونجا هست رای بدین و اگه فقط نام یک وبلاگ رو بنویسین را...
9 مهر 1391

ما برنده هستیم

سلام دوستای خوب و مهربونم. نتیجه مسابقه رو دیدین؟ بهترین وبلاگهای منتخب شما در نیمه اول سال ۹۱   رتبه نام وبلاگ نام نویسنده تعداد آراء 1 خاطرات من سپی 755 2 خاطرات یک عاقد 1عاقد 566 3 خاطرات یک پزشک آرش 551 4 خوشبختی زیر پوست من نازنین 536 5 میثمک میثم 309 6 شیطنت های زنی که من باشم خانم فانتزی 191 7 آویسا کوچولو مامان پاتمه ...
8 مهر 1391
1